دانشگاه شریف باز هم ملتهب شده است. این بار بر سر موضوعی بسیار سادهتر و پیش پا افتادهتر؛ غذا خوردن مختلط دانشجویان دختر و پسر در سالن غذاخوری این دانشگاه. درگیریها بر سر این موضوع روز اول آبان دامنه دار شد و کار به تصویب محدودیتهای موقت جدیدی توسط هیات رئیسه دانشگاه شریف کشیده شد.
دانشگاه صنعتی شریف را سالهاست که گل سر سبد حوزه علم و دانش ایران میدانند. فکرش را بکنید که به یک مرکز دانشگاهی مشابه در جای دیگری از دنیا بروید و بگویید یکی از مهمترین دانشگاههای ایران بابت اینکه برخی مخالف غذا خوردن مختلط دانشجویان دختر و پسر در سالن غذاخوری آن بودهاند به هم ریخته و ملتهب شده و حالا محدودیتهایی در پی این ماجرا در آن وضع شده است. حدس میزنید درباره آن دانشگاه و قواعد حاکم بر آن و دغدغههای این مرکز دانشگاهی چه فکری خواهند کرد؟
نمیخواهیم راه دور برویم؛ اروپا و آمریکا و ژاپن و امثالهم را کنار بگذارید. در همین کشورهای اطراف ایران که مقامات ما هم چندان آنها را مهم نمیدانند، دغدغه محیطهای دانشگاهی چیست؟ فکر دانشجویان و چشم انداز آنها با چه ارزشها و افقهایی ساخته شده است؟ کجای دنیا غذا خوردن همزمان دختر و پسر دغدغه مراکز آکادمیک و علمی و دانشگاهی است؟
شاید برخی بگویند که قواعد و ضوابط دانشگاه اینگونه است. آیا نمیتوان پرسید این چه ضوابط و قواعدی است و با کدام معیار کنونی جامعه همخوانی دارد؟ اصلا دانشجویانی که در حیاط و کلاس و خیابان و هزار جای دیگر میتوانند با هم باشند، با چه منطقی باید در غذاخوری دانشگاه جدا شوند؟
برخی از حامیان جداسازی محل غذاخوری دانشجویان طرف مقابل را به سخره گرفتهاند که دغدغه و مطالبهاش به جای تولید علم و کسب دانش، به سطح غذاخوردن مختلط سقوط کرده. اتفاقا ماجرا بر عکس است؛ چیزی که سقوط کرده ضوابط و قواعد اداره مدیریت مراکز دانشگاهی ماست که به جای استانداردهای علمی درگیر دغدغه غذاخوردن مختلط دختران و پسران است و وقت و انرژی اش را صرف کنترل آن میکند. در حالیکه همین دانشجویان در تمام محیطهای دیگر با هم هستند.
طبیعی است وقتی قواعد و ضوابط ما اینقدر مداخلهگرانه و محدودکننده میشوندُ بخش مهمی از دغدغه دانشجو هم معطوف رفع این محدودیتها خواهد شد. خصوصا اینکه این محدودیتها را بی دلیل هم میداند.
سیستم نمی واند سوالات ساده دانشجویانی که توقع دارد اتم بشکافند و نانو خلق کنند را درباره حدود اولیه آزادی بیپاسخ بگذارد. نمیتوان از دانشجو هزار و یک جور انتظار تولید علم داشت اما در جواب سادهترین مسایلش، فقط سعی در بستن دهانش کرد.
برای دانشجویی که قرار است پیچیدهترین معادلات علمی را حل کند، گذر از سوالات پیش پا افتاده و ابتدایی کار آسانی نیست. سوالاتی از این جنس که غذاخوردن همزمان دانشجویان دختر و پسر چه چیزی را حتی به لحاظ شرعی به خطر میاندازد؟ کدام ضوابط اخلاقی را نقض میکند و دهها سوال دیگر از این دست.
نمیشود از دانشجو خواست تا ذهنش در مسایل ریاضی و فیزیک و پزشکی کار کند اما درباره سادهترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مانند یک طفل صغیر، تابع و مطیع صرف باشد.
در همین رابطه سردبیر روزنامه جوان در توئیتی ضمن حمایت از برخورد با دانشجویان شریف نوشته است: «از سلف مختلط شروع میکنند و گم گم به خوابگاه مختلط و استخر مختلط میرسند. ان النفس لاماره بالسوء .....»
اتفاقا مساله برعکس است و بخشی از ترس دانشجویان هم به همین مربوط میشود؛ نه برای اختلاط بلکه برای دیوار کشیدن از سلف شروع میکنند و کم کم به پیاده رو میرسند. در واقع آنچه که امروز در جامعه پیش روی چشم خیلیها در حال رقم خوردن است، کشیده شدن اندک اندک دیوارها به پیاده روست، نه مختلط شدن خوابگاهها. چون در همان کشورهای غربی هم خوابگاههای دانشجویی آنطور که سردبیر روزنامه جوان گفته «مختلط» نیستند و معلوم نیست او مصداق این اختلاط را کجا دیده.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟